گروه گشت شهرداری تهران در قالب مددکار و پلیس نیروی انتظامی مقابل پارکها و مخروبههای منطقه به جستوجو و جمعآوری کارتنخوابها و بیخانمانهایی که روی زمین سرد و نیمکتهای پارک دراز کشیده بودند، میپرداختند. از آنجا که مأموریت آنها محدوده میدان راهآهن و اطراف آن بود جستوجو نیز در این محدوده صورت میگرفت.
جایی که به گفته مددکار گشت علاوه بر کارتنخوابها محل خواب برخی مسافرانی بود که از شهرستانها به تهراکن میآمدند و به علت ناآشنایی با گرمخانهها و بیپولی، شب را در پارکها و مخروبههای اطراف میگذراندند و به علت سرمای هوا احتمال یخزدنشان میرفت کما اینکه این اتفاق پیش از این بارها افتاده و برخی در شبهای سرد تهران یخ زدهاند.
گروه گشت با اشراف به این موضوع تمام مخروبهها و پارکها را که اغلب در حال ساخت بودند گشته و چند نفر از کارتنخوابها را که در تاریکی خوابیده و از سرما بیحس شده بودند جمعآوری و به طرف گرمخانه بهمن که در نزدیکی فرهنگسرای بهمن واقع شده حرکت کردند. هرچند به گفته مددکار تعداد کارتنخوابها و بیخانمانها از ساعت 9 شب به بعد افزایش یافته و تیمهای دیگر گشت که تعدادشان 24 گشت بوده، از ساعت 4 عصر تا 12 شب به جستوجوی تمام مناطق تهران پرداخته و افراد کارتنخواب و بیخانمان را جمعآوری میکنند.
اما در ساعات اولیه شب نیز تعداد این افراد کم نبوده و در گوشهوکنار پارکها و مخروبهها جای خواب خود را که اغلب کارتن و پتوی کهنهای بود انداخته بودند و هر شب تیمهای گشت بین 3 تا 4نفر آنها را جمعآوری و به گرمخانههای تهران که تعدادشان در تمام سطح پایتخت 3واحد است تحویل میدهند. اما گرمخانه مقصد گشت امروز، گرمخانه بهمن بود که نزدیکیهای ساعت 9 به آنجا رسیدیم.
گرمخانه کنار پارک بهمن که پیش از این در سالهای قبل از سال 82 که گرمخانههای تهران راهاندازی شدند بهصورت چادر بوده و افراد بیخانمان و کارتنخواب بهصورت خودمعرف به آنجا میرفتند واقع شده و از ابتدای در ورودی آن که سردر زیبایی دارد و همانند ساختمان اداری کوچکی میماند افرادی را میبینی که درحال قدم زدن و کشیدن سیگار هستند؛
افرادی که به گفته براتی، مسئول گرمخانههای تهران بیخانمان و دارای اختلافات خانوادگی بوده و 80درصد آنها متعلق به شهرهای دیگر کشور هستند و آمارشان در تابستان در هر 3واحد گرمخانه شهر به 500 تا 600 نفر میرسد که در شبهای زمستان این تعداد به 900نفر افزایش پیدا میکند؛ بهگونهای که گاه مددجویان به علت کمبود تخت وسط سالن میخوابند. ساختمان گرمخانه ساختمان سفید رنگی است که در 2 طبقه ساخته شده است. طبقه اول سالن بزرگی که تختهای دوطبقه بهصورت مرتب کنار هم چیده شدهاند و مددجویان در آن در حال رفت و آمد هستند و طبقه دوم که معاینات پزشکی و برخی خدمات دیگر ازقبیل برقراری هماهنگی میان کمپها برای درمان اعتیاد مددجویان و ارائه خدمات مشاوره صورت میگیرد.
در سالن گرمخانه افراد درحال استراحت یا گپ زدن با همدیگر هستند. تقریباً تا ساعت 10 شب تمامی مددجویان پذیرش شده به گرمخانه بازگشته یا توسط گروههای گشت تحویل داده شدهاند و برخی نیز بهصورت خودمعرف آمدهاند که این افراد اغلب با ساکهای مسافرتی در دست میآیند. پس از انجام کارهایی ازقبیل پر کردن فرم، آنها پذیرش میشوند و مددکار نیز با اعلام شماره تخت آنها را به سمت تخت موردنظر راهنمایی میکرد.
براتی، مسئول گرمخانههای تهران در مورد پذیرش و وضعیت مددجویان این گرمخانهها معتقد است که این پذیرش با کسب اطلاعات لازم صورت گرفته و گاه برای اعلام وضعیت آنها با خانوادهشان تماس گرفته میشود و این پذیرش از ساعت 6 عصر شروع میشود و تا 7صبح ادامه دارد؛ زمانیکه دیگر سالن گرمخانه تخلیه شده و مددجویان برای پیگیری کارها و برنامههای خود به سطح شهر میروند. او میگوید: 8 تا 10درصد مددجویان گرمخانه که بهصورت محدود یا بلندمدت از خدمات آن استفاده میکنند فاقد هرگونه مدارک شناسایی بوده و گرمخانه با هماهنگی سازمان ثبت احوال کشور سعی در تهیه شناسنامه برای این افراد دارد و همزمان با بیان این مطلب فرمهایی را نشان میدهد که قرار است به سازمان ثبت احوال ارسال شود.
موضوعی که در صحبتهایمان با مددجویان گرمخانه به نمونههایی از آن برخورد میکنیم که ادعا میکنند هیچ مدرک شناسایی ندارند هرچند به گفته مسئول گرمخانههای تهران این مسئله در مورد بیشتر مددجویان که فاقد مدارک شناسایی هستند صحت دارد اما برخی برای پنهانماندن هویت خود وانمود میکنند که فاقد هرگونه مدارک شناسایی هستند.
با اینهمه، نداشتن سرپناه و مدارک شناسایی تمام ماجرا نیست. بیشتر مددجویان مشکلات و سرنوشتهای جالبی دارند که براتی در توضیح آنها میگوید: بیشتر مددجویانی که تاکنون پذیرش شده و پذیرش میشوند مشکلات مختلفی دارند که اعتیاد و اختلافات خانوادگی ازجمله بارزترین آنهاست؛ بهطوریکه براساس آمار و ارقام نزدیک به 80 درصد افرادی که فاقد سرپناه بوده و توسط گشتهای شهرداری یا بهصورت خودمعرف به گرمخانهها میآیند معتاد بوده و درآمد و شغلی ندارند و در ساعات روز که گرمخانه تعطیل بوده و افراد مجبورند روز را در بیرون از آن بگذرانند به پرسهزدن در پارکها و مخروبهها میپردازند و نزدیکیهای شب به گرمخانه بازمیگردند که یکی از مددکاران گرمخانه در توصیف رفتارهای آنها توضیحاتی را میدهد که گویای اعتیادشان به موادمخدر سنتی و صنعتی است.
او میگوید: مددجویان معتاد که برخی اعتیاد شدید دارند در حالت خماری چرت زده و وقتی مواد مصرف کرده و از این حالت بیرون میآیند سرحال بوده و شلوغیهایی میکنند که البته ما با توجه به شناختی که از وضعیت روحی روانی آنها داریم با روشهای روانشناختی سعی میکنیم رفتارهای نامتعادلشان را کنترل کنیم.
هرچند این مددکار که از آغاز راهاندازی گرمخانه در آنجا بوده و خوی و رفتارها و حرکات آنها را به خوبی میشناسد معتقد است که برخی مواقع مواردی دیده میشود که بهنظر غیرقابل پیشبینی میآید. موضوعی که براتی از آنها بهعنوان رفتارهای جالب نام میبرد و میافزاید: بههر حال آدمهای مختلفی اینجا میآیند که هر کدام تجربهها و زندگی خاص خودشان را دارند و من چیزهایی در گرمخانهها میبینم که درعین جالب بودن تأسفانگیز نیز هست.
کارخانهدار و استاد دانشگاه در گرمخانه
به گفته براتی، مسئول گرمخانههای تهران و مددکاران، در میان مددجویان گرمخانهها مواردی دیده میشود که درعین جالب بودن، آنها را متأثر میسازد. بهعنوان نمونه آنها معتقدند در گرمخانههای تهران که نزدیک به 6سال از زمان راهاندازی آنها میگذرد مددجویانی بودند که استاد دانشگاه بوده یا تحصیلات عالیه در مقطع فوقلیسانس داشتهاند طوریکه در حال حاضر در یکی از گرمخانهها مددجویی زندگی میکند که فوقلیسانس زبان داشته و 10سال در کانادا زندگی کرده یا نمونهای دیگر با تحصیلات مشابه 20سال مقیم انگلیس بوده و ماههاست که از خدمات گرمخانه استفاده میکند؛ خدماتی که تنها در ارائه شام و صبحانه خلاصه نمیشود، بلکه افراد از خدمات پزشکی نیز در این محلها استفاده برده و برخی که مریضیهای سختی دارند به مراکز درمانی معرفی میشوند.
او میگوید: علاوه بر این افراد که اصرار دارند ماهیتشان پنهان مانده و کسی از حضور آنها در گرمخانه مطلع نشود، به علت موقعیت تحصیلی و اجتماعی که دارند برخی نیز هستند که کارخانهدار بوده و به علت ورشکستگی مجبور شدهاند به گرمخانه آمده و در حال حاضر مدتهاست که اینجا زندگی میکنند و همانند نمونههای فوق دوست ندارند کسی از وضعیت زندگی آنها چیزی بداند طوری که وقتی با یکی از آنها که مالک 2کارخانه بوده و مسافرتهای متعددی به کشورهای اروپایی داشته راجع به زندگیاش میپرسیم در حالی که وانمود میکند هیچ ناراحتی نداشته و هیچ نگرانی نسبت به آینده ندارد، میگوید: گذشته گذشته است و من نمیخواهم از آن حرفی بزنم چون دیگر نیازی به آن ندارم. شاید هم راست میگوید و به فرازونشیب زندگی ایمان دارد. اما آنچه ما و مددکاران گرمخانه را که هرازگاهی با موارد اینچنینی برخورد میکنند متاثر میکند غربت عجیبی است که در چشمهای او موج میزند.
20درصد مددجویان گرمخانهها تهرانی هستند
براساس آمار و ارقامی که مسئول گرمخانههای تهران ارائه میدهد 20درصد مددجویان که شبهای خود را در گرمخانههای پایتخت میگذرانند تهرانی بوده و به علل مشابهی دچار چنین وضعیتی شدهاند به گونهای که اغلب یا اختلافات خانوادگی دارند یا به علت داشتن اعتیاد از خانواده طرد شدهاند.
مجتبی طاهری از مددکاران این گرمخانه که هر شب بین 140تا150 مددجو را از سرمای زمستان نجات داده و به آنها پناه میدهد میگوید: از همان روزهای اول راهاندازی گرمخانه اینجا بودهام و به دردها و مشکلات بیشتر آنها آشنا هستم. آنهایی که از شهرستانها به گرمخانه میآیند اصولا مشکلات مالی داشته و برای پیدا کردن کار اینجا هستند ولی مددجویانی که ساکن تهران بوده و شبهای خود را در گرمخانه میگذرانند اصولا یا اختلافات خانوادگی دارند یا معتاد هستند. طوری که ما نمونههایی را داشتیم که به خاطر اعتیاد از خانواده طرد شده و گاهی نزدیک به2سال در گرمخانه بودند و هستند.
او میافزاید: اختلافات خانوادگی نیز از مهمترین علتهای دیگر بوده که در آن مرد به علت اختلاف با همسر خانه را رها کرده و به گرمخانهها پناه میبرد و در اینگونه موارد افراد یا ارتباط خود را با خانواده قطع یا تماس آنها در حد مکالمه تلفنی بوده است اما مورد دیگر در این ارتباط اختلافنظرها و عقایدی است که باعث میشود خانواده فرد را برای زندگی در خانه نپذیرد و تنها یک روز کنار هم باشند که در حال حاضر بیشتر تهرانیهای ساکن در گرمخانه چنین شرایطی دارند و خانوادههای آنها اعم از زن و فرزند حاضر به پذیرش دائم آنها نیستند و همین موضوع موجب بروز ناراحتیهای روحی- روانی در اینگونه افراد میشود.
طبق صحبتهای این مددکار و مسئول گرمخانههای تهران علاوه بر معتادان بیخانمان، کارتنخوابها، ورشکستههای مالی- اقتصادی، کارگران فصلی و افرادی که اختلافات خانوادگی دارند برخی نیز هستند که متکدی بوده و از این طریق زندگی میکنند ولی در مجموع بیشترشان دارای شغلهای کاذب بوده یا بیکار هستند.
خدمات گرمخانه خوب است
بسیاری از مددجویان گرمخانه بهمن که نزدیک به 4ساعت با آنها صحبت میکنیم و از مشکلاتشان میپرسیم معتقدند که خدمات گرمخانه خوب بوده و آنها از این خدمات راضی هستند، علی،د. یکی از مددجویان این گرمخانه که 2سال و 4 ماه از شبهایش را در اینجا گذرانده میگوید: مسئولان گرمخانه به ما شام و صبحانه میدهند و خدمات پزشکی خوبی هم ارائه میشود و از نظر بهداشتی گرمخانه وضعیت خوبی دارد طوری که مرتب سمپاشی شده و در مورد نظافت شخصی نیز صحبتهایی با ما میشود که سعی میکنیم رعایت کنیم و در کل شرایط فعلی، شرایط خوبی بوده و بهویژه مددکاران و مسئولان اینجا رابطه خوبی با ما دارند.
او میافزاید: مددکاران فضای گرم و آرامی را برای آرامش ما فراهم کرده و صمیمانه به درددلها و مشکلات ما گوش میدهند و برخی هماهنگیها برای ارتباط با خانواده و دیگر مسائل توسط آنها صورت میگیرد.
یکی دیگر از مددجویان که 9ماه است به گرمخانه آمده و تمام شبهایش را در این 9 ماه در گرمخانه بهمن گذرانده، این موضوع را تایید کرده و معتقد است اگر این گرمخانهها نبودند آنها یا از سرما یخ میزدند یا از نظر بهداشتی به بیماریهای مختلفی دچار میشدند.
او نیز از تعامل خوب مسئولان و مددکاران گرمخانه راضی بوده و فقط از اینکه روزها نمیتوانند از خدمات آن استفاده کنند و مجبورند روز خود را در خیابانها و پارکها بگذرانند ابراز ناراحتی میکند و پیشنهاد میدهد کاش روزها نیز این امکانات را در اختیارشان قرار بدهند.
مشکلات مالی داریم
مسئول گرمخانههای تهران معتقد است که آنها برای ارائه خدمات بهتر و بیشتر نیاز به حمایت خیرین دارند چرا که در حال حاضر اعتباراتی که برای اداره این گرمخانهها در اختیار آنها قرار میگیرد محدود بوده و آنها نمیتوانند آنطور که باید خدمات ارائه دهند. براتی میگوید: بسیاری از شهروندان از وجود این گرمخانهها بیاطلاع بوده و به این علت افراد خیر کمتر میتوانند به آن کمک کنند در حالی که چنین مکانی که به این صورت به افراد بیخانمان خدمات ارائه میدهد نیازمند کمکهای بیشتری از سوی خیرین و مردم است؛ موضوعی که مددکاران نیز بر آن بسیار تاکید دارند و معتقدند شاید با کمک مردم گرمخانه رنگ دیگری بگیرد.